چگونه دانستههایمان را استفاده کنیم؟
نویسنده : سبحان قاسمیان
موضوع : چگونه دانستههایمان را استفاده کنیم؟
تاریخ ایجاد مقاله : ۲۵ فروردین ماه ۱۳۹۹
سایر آثار نویسنده : کتاب کارمندی یا کار آفرینی؟ _ کتاب ۱۲ ماه یا ۱۲ سال؟
مقالات مرتبط : رسانه های کسب و کار
حتماً شما هم دچار این مشکل شدهاید که با خواندن، آموزش دیدن، کسب تجربه و غیره اطلاعات زیادی در ذهنتان دارید. این مشکل شما نیست. اغلب انسانها اطلاعات زیادی دارند ولی درصد خیلی کمی از اطلاعاتشان را استفاده میکنند.
سه دلیل که مانع اجرا نشدن دانستهها میشود:
انباشتگی اطلاعات
دیدگاه منفی
عدم پیگیری
مانع اول: انباشتگی اطلاعات
جمعآوری اطلاعات، مطالعه، یادگیری، شرکت در همایش، کارگاه و… بسیار کار جذاب و لذت بخشی است. خیلی از افراد وقتی اطلاعات جدیدی در مورد موضوعی پیدا میکنند بهشدت علاقهمند میشوند و ساعتها و روزها وقت صرف یادگیری میکنند.
یادگیری حس اعتمادبهنفس و مسلط بودن به انسان میدهد. اما اغلب ما وقتی در مورد موضوعی اطلاعات اولیه میگیریم متوجه بزرگی آن حوزه میشویم و احساس میکنیم که باید خیلی چیزها یاد بگیریم و ساعتهای زیادی ناخودآگاه مشغول یادگیری در آن زمینه میشویم تا احساس تسلط پیدا کنیم.
بنابراین یادگیری بیش از اندازه میتواند یک تله خطرناک مخصوصاً برای افراد کارآفرین باشد. اگر با دیدن هر موضوع جذابی حاضر شوید ساعتها وقتتان را صرف تسلط به آن موضوع بکنید شما در تله یادگیری گرفتار شدهاید.
لازم نیست استاد هر زمینهای باشید. شما به مهارتهای محدودی در سه تا پنج جنبه زندگیتان دارید. مثلاً به مهارتهای ارتباطی با خودتان، خانواده و اطرافیان نیاز دارید. لازم نیست متخصص ارتباطات شوید. مهم این است که چیزهایی که کمکم یاد میگیرید اجرا کنید. نه فقط یادگیرنده باشید.
دومین مانع: دیدگاه منفی
هر چیزی که میخواهیم یاد بگیریم باید وارد مغز ما شوند. بنابراین هر نکتهای بهراحتی تحت تأثیر ذهنیت ما قرار میگیرد. ذهن انسان بهشدت به جذب نکات منفی علاقه دارد. این خاصیت مغز سبب محافظت ما در برابر خطرات و کاهش ریسک میشود.
وقتیکه ایدهای یا نکتهای وارد مغز ما میشود، مغز با اجرا شدن و ایجاد ریسک مقابله میکند تا جلو خطرات احتمالی را بگیرد. مثلاً شما یاد گرفتهاید که باید روزانه یک ساعت ورزش کنید. روز اول بدون فکر کردن و با هیجان زیاد ورزش میکنید. اما روز دوم یا سوم مغز شروع به بهانه گیری میکند. مثلاً میگوید امروز خسته هستی استراحت کن. امروز هوا سرد است. اگر امروز باشگاه بروی ممکن است آسیب ببینی و …
مانع سوم: پیگیری نکردن
یکی از موانع کلیدی برای اجرا نشدن دانستهها پیگیری نکردن است. حتی اگر فرد با ارادهای باشید و در مورد کاری اطلاعات کافی هم داشته باشید و صد در صد تصمیم گرفته باشید که باید کار خاصی را انجام دهید احتمالاً بعد از مدتی انگیزهتان را از دست میدهید.
انسانها عادتهای عمیقی در خودشان دارند. حتی بااینکه میدانند برخی از عادتها برایشان مضر هستند اما بعد از مدتی مقابله با عادت، با کوچکترین بحران به همان عادات قدیمی برمیگردند. بنابراین باید با روشهایی مثل شرکت در گروههای پیشرو، داشتن مربی، رقابت و… انگیزه اجرایی را همیشه حفظ کرد.
چگونه دانستهها را اجرا و استفاده کنیم؟
اکنونکه با موانع بیشتر آشنا شدیم به راهکارهایی برای استفاده از دانستهها میپردازیم.
خودتان را در اطلاعات غرق نکنید.
باید این را بپذیرید که در دنیای پر از اطلاعات، شما به تمام اطلاعات نیاز ندارید و توان استفاده ندارید. شما به اطلاعات خیلی محدودی متناسب با نیازتان باید دسترسی داشته باشید. شما برای رفع تشنگی به یک لیوان آب خالص نیاز دارید نه یک تانکر آب!
در دانشگاهها معمولاً افراد در اطلاعات پراکنده غرق میشوند. اما یک ساعت مکالمه با یک فرد مشاور و باتجربه میتواند با معرفی یک یا چند راهکار ساده بجای غرق کردن شما، مسیر درست را به شما نشان دهد.
هر کتابی را نخوانید.
مطالعه اطلاعات زیادی وارد ذهن شما میکند. از طرفی وقت شما هم محدود است. در روز بیشتر از یک ساعت وقت صرف مطالعه و یادگیری نکنید. بیشتر وقت مطالعه را صرف انتخاب کتابهای مناسب کنید. اگر کتابی را خریدید و بعد از خواندن چند صفحه متوجه شدید که اشتباه انتخاب کردید آن را به دیگران هدیه دهید.
کتابهای مناسب را چند بار بخوانید.
احتمالاً در سال میتوانید حدود 30 تا 50 کتاب متوسط را بخوانید. بجای اینکه تعداد زیادی کتاب بخوانید پیشنهاد میکنم کتابهای خوب را حداقل سه تا 5 بار بخوانید. در بار اول شما فقط 10 درصد ایدهها را متوجه میشوید. در بار دوم 20درصد و از بار سوم به بعد شما بیش از 50 درصد ایدههای نویسنده را متوجه میشوید و میتوانید استفاده کنید.
کتابها و مخصوصاً نکات کلیدی را بافاصله مرور کنید. مثلاً یک هفته بعد از خواندن کتاب نکات را مرور کنید. یک ماه بعد و چند ماه بعد مجدداً این کار را انجام دهید.
پس بیشتر تکرار کنید و کمتر یاد بگیرید. با تکرار کردن اطلاعات مهم، ذهن شما این اطلاعات را همانطور که هستند میپذیرد. چون در بار اول معمولاً با دیدگاههای ما مخلوط میشوند و ممکن است بسیار کمرنگ و بیاثر شوند.
کتاب را تکمیل کنید.
در حین مطالعه ذهن شما بهشدت فعال و خلاق میشود. درنتیجه ایدههای زیادی به ذهن شما میرسد. بنابراین در هرجای کتاب که این ایدهها به ذهنتان رسیدند بلافاصله یادداشت کنید. زیر نکات کلیدی و مهم کتاب خط بکشید. گاهی جملات مهم را با زبان خودتان بنویسید.
ایدهها را فیلتر کنید.
در زمان یادگیری شما ایدههای زیادی را پیدا میکنید. بعد از چند ماه با انبوهی از ایدهها و کارهای انجام نشده روبرو میشوید. در واقع شما با تلنباری از اطلاعات روبرو میشوید که نمیدانید از کدام باید شروع کنید.
پیشنهاد من این است که دفتری بنام دفتر ایدهها داشته باشید. هر ایده جدیدی که پیدا میکنید در این دفتر یادداشت کنید. تا چند هفته سراغ آن نروید. بهصورت دورهای مثلاً هفتهای یکبار به صفحات قدیمیتر این دفتر سر بزنید و از بین دهها ایده فقط یک یا حداکثر دو مورد را انتخاب کنید.
هر ایدهای را ابتدا امتحان کنید. اگر مناسب بود آن را تکرار کنید و گسترش دهید.