نویسنده : سبحان قاسمیان
سایر آثار نویسنده : کتاب کارمندی یا کار آفرینی؟ _ کتاب ۱۲ ماه یا ۱۲ سال؟
مقالات مرتبط : پیش انداز مالی برای کسبوکار
نویسنده : سبحان قاسمیان
سایر آثار نویسنده : کتاب کارمندی یا کار آفرینی؟ _ کتاب ۱۲ ماه یا ۱۲ سال؟
مقالات مرتبط : پیش انداز مالی برای کسبوکار
بعد از شروع کسبوکار مدیران ارزشها را معین میکردند. کلیات و هدف کسبوکارش را درک میکرد و سپس استخدام مینمود.
برای استخدام بهترینها باید اصولی را رعایت کرد. مدیران کسبوکارهای عالی از مواضع استخدامی خود پایین نمیآیند.
بعد از استخدام به کمک کسانی که به کار گرفته است هدفهای چند سال آیندهی کسبوکار را مشخص مینمایند. باهم برای رسیدن به هدفها برنامهریزی میکنند.
مدیران با کمک نیروهای استخدام شده استراتژی و دیدگاه کسبوکار را تدوین یا حتی تغییر میداند. به عبارتی این مدیران چرخهای را ایجاد میکردند و روند آن را با کمک همکاران بهبود میدهند.
این موضوع در بیشتر کسبوکارهای شکستخورده وجود دارد. در کتاب از خوب به عالی دقیقاً باهمین عنوان مطرح شده است. بسیاری از مدیران گمان میکنند حال که کسبوکاری را آغاز کردهاند نابغه و پدیده هستند و دیگران باید تابع دستورات او باشند.
معمولاً این مدل از مدیریت شکست میخورد، زیرا همواره تصمیم گیرنده یک فرد خاص است و تیم نیز آن تصمیمات را به صورت کورکورانه اجرا میکنند. در این صورت اگر بحران و مشکلی ایجاد شود و کارهای طبق روال پیش نرود، کسبوکار نمیتواند با آن روبرو شود و نابود میشود.
در این مدل از مدیریت، ابتدا مدیران هدفها را معین میکنند و سپس افرادی را استخدام میکنند.
مدیران معمولی همواره برای استخدام کردن به دنبال افرادی هستند که تحصیلات، دانش و مهارتهای خاصی داشته باشند. اما باید اشارهکنیم که ویژگیهای افراد استخدام شده هیچ تأثیری بر کسبوکار ندارد و چهبسا باعث شود که از روند رشد کسبوکار نیز کاسته شود. بهویژه تجربههای کاریِ پیشینِ آن فرد باعث شده است که تفکراتی در ذهن او شکل گیرد که تغییر این تفکرات کار بسیار سختی است و حتی ناممکن به نظر میرسد. فردی که در یک محیط بینظم کار میکرده و بینظمی جزء وجود او شده است، تغییر این عادت بسیار سخت و زمانبر میباشد.
مدیران برای اداره و کنترل افراد هیچوقتی را صرف نمیکنند زیرا افراد شایسته اصلاً نیازی به کنترل شدن ندارند. مدیران همواره در پی استخدام افرادی هستند که بهطور خودکار بعد از آشنایی با ارزشها، کار را به بهترین شکل همراه با خلاقیت خودشان انجام میدهند.
یکی از مزیتهای روش استخدام بعد هدفگذاری این است که امکان تغییر هدفها وجود دارد. گاهی بر اساس صلاحدید یا نظر همکاران باید اهداف را تغییر دارد که در این روش این امر بهآسانی انجام میشود. حتی اگر کسبوکار ما بهطورکلی دگرگون شود، این افراد همواره همکاری میکنند. زیرا قوی هستند و در تعیین اهداف نیز مشارکت داشتهاند.
این افراد علاقهی بسیاری به کار کردن و پیشرفت دارند و همین عامل انگیزهای برای پیشرفت کسبوکار میشود. دیگر لازم نیست مدیران به خودشان زحمت دهند و بخواهند انگیزه را در آنها ایجاد کنند. هرچند باید در کسبوکار سیستمی طراحی نمود که بهطور خودکار و مداوم انگیزهی کارکنان را افزایش دهد.